اینجا چه کنم از که بگیرم خبرت را
از دست تو و ناز تو فریاد کجایی
دانم که مرا بی خبری میکشد اخر
دیوانه شدم خانه ات اباد کجایی
اینجا چه کنم از که بگیرم خبرت را
از دست تو و ناز تو فریاد کجایی
دانم که مرا بی خبری میکشد اخر
دیوانه شدم خانه ات اباد کجایی
خدایا انصافت کجاست . . .؟؟؟
من خودخوری میکردم و آه میکشیدم . . .
درحالی که او دیگری را میخورد و آه میکشید . . .
به همه چیز عادت می کنیم
به داشته ها و نداشته هایمان
خیلی طول نمی کشد که
جلوی آینه زل بزنی به خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
که بودن و نبودنش مهم باشد …
چقـد سختـہ
توهرشب وهرروزوهرساعت
بـراے ڪسـي بنویسي وبغض ڪنـي
ڪـہ،میدونـي
هیچ اثرے ازتو و یـادت و اسمت براش نیسـت..
وتنــهانیست...
متاسفـم برات اے دل سـاده...
بِعضے وقــــــــتـا
اتِفــــاقـاےِ خـوب
اینـقَد دیـر مےاُفتَن
ڪہ بایَد
نِـگاه بہ آسمون ڪردُ
گُـفت:
وَقـتِش گُـذشتـہ
دیگہ مالِ خـودت 😔
خــــــــــدایا در بـــرابــر
تــمام ســـنـــــگــــدلــــے هـــایے
کـــه در حـــقـــم شــــد:'
ســــکـــوتـــــتــ حــــرف
قـــشـــنـــگـــے نـــبـــود
هر وقت دلم ميگرفت
درد و دلامو
بہ يڪي ميگفتم
حالا دلم
از هموڹ يہ نفر گرفتہ
اينو بہ ڪي بگم
بعضی وقتا آدم عجیب دلش میخواد یکی بهش گیر بده ! ヅ ❥
✘ازش بپرسه کجایی؟؟ ヅ ❥
✘کجا میری؟؟ ヅ ❥
✘ کی میای؟؟ ヅ ❥
✘ زود برو خونه ! ヅ ❥
✘ رسیدی زنگ بزن ! ヅ ❥
✘ هوا سرده لباس گرم بپوش ! ヅ ❥
✘ تا دیر وقت بیدار نمون ! ヅ ❥
✘ با این حرف نزن ! ヅ ❥
✘زیاد آرایش نکن! ヅ ❥
✘ نازت رو بکشه ! ヅ ❥
✘ نصف شب بهت اس ام اس بده ! ヅ ❥
✘ بدونی تو بی خوابیاشم به یادته ! ヅ ❥
✘ باید یکی باشه نگرانت باشه ! ヅ ❥
✘ باید یکی باشه بهت بگه:مواظب خودت باش ! ヅ ❥
✘ آدم هی میخواد به روی خودش نیاره ! ヅ ❥
✘ هی بگه همینجوریم خیلی خوبه ! ヅ ❥
✘ ولی یه وقتایی دیگه نمیشه !دیگه نمیتونه ! ヅ ❥
✘ بعضی وقتا آدم حس میکنه میخواد یه حرفایی مثل همیشه بشنوه ! ヅ ❥
✘ یه حسایی رو دوباره تجربه کنه ! ヅ ❥
✘ دوس داره سرشو بزاره روی زانوی یکیو باهاش دردو دل کنه! ヅ ❥
✘ دوس داره یکی بغلش کنه بهش بگه من هستم نگران نباش! ヅ ❥
✘ دوس داره یکی دستشو محکم بگیره بگه مواظب خودت باش! ヅ ❥
✘ بعضی وقتا آدم دلش میخواد واسه یکی مهم باشه! ヅ ❥
همین...😔
خــدایا ؟
کــمــی بــیـا جــلــوتــــر
مــی خــواهـــم در گوشــت
چــیــزی بــگــویم
ایـن یـک اعــتـراف اســت
مــــــــــن . . .
بــی او . . .
دوام نــمی آورم .
سکـوت و صبـــوریم را ...
بـه حسـاب ضـعـف و...
.بے کسـے ام نگــذار ...
دلـم به چیـز هایے پایـبـنـد...
اسـت که تـو یادت نمـے آیـد...
خداونـــــــــدا
اَگر جایـــے دلـــــے
بــــی تابِ دلــدار اَست
نمیدانَـم. چــطـــور
اَما خودت پـا در مـــیــانــے ڪُن...
بسلامتے ❥
روزے کہ ❥
بیاید سرخاڪم ❥
گــڕد و قــبــار سنگ❥
قبرمو ڪنار بزنید❥
بببینید نوشتہ زنده بودم ❥
ڪجا بودید ؟؟؟!!!!!
ﮔــــﺮگــــ ﺍﺳــﻤﺶ ﺑـﺪ ﺩﺭ ﺭﻓــﺘﻪ . .
ﻣﺎ ﺍﻧﺴــــﺎﻧﯿــــﻢ !!!
ﺑﻌﻀــــــے ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﻋــــﺸﻖ !...
ﺑﻀــــــے ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺭﻓﺎﻗﺖ !...
ﺑﻀـــے ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ !...
ﺑﻌﻀـــے ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺣﺮﯾﻢ ؛
ﻭ ﺑﻌﻀـــے ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻣﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣـــــے ﺩﺭﯾﻢ ...
ﯾﻪ ﮔـــﺮﮒ ﻫـــــﺮﮔﺰ !...
ﺑﻪ ﮔــــﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺮﮔــــــــے ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑــــﻨﻪ
دروغ بگو تا باورت ڪنند ......
آب زیر ڪاه باش تا بهت اعتماد ڪنند ......
بی تعصب باش تا آزادی حس ڪنند .....
خــیانــت هـایـشــان را نادیده بگیر تا آرام باشند .......
ڪِذب بگو تا عاشقت شوند .......
هرچه نداری بگو دارم، هرچه داری بگو بهترینش را دارم ......
اگه ساده ای ، اگه راستگویی، اگه باوفایی، اگه با غیرتی، اگه یڪرنگی بدان ڪه همیشه تنهایی رفیق ........
🍷
از "نمڪ نشناسها"
آزار ديدݧ سخت نيست !
"درد دارد"
خوردݧِ زخم از
نمڪ پرورده اے
به تمامِ دستهايي كه
عاشقانه به سمتم آمدند
گفتم نه
از ترسِ از دست دادنِ كسي كه
دوست داشتمَش
ولي هرگز نداشتمَش ...
دلتنگم…
براے ڪسي ڪہ
آن سوے شهرهاست!
و نمیدانم…
میداند یا نمیداند
هنوز هم
بهانہ ے تپیدڹ دلم ، اوست!
مـن بـراے تنــها
نبــودن آدمــهاے زیــادے
دور و بــرم دارم آن
چــیزے کہ نــدارم کســے
بـراے " بـا هـم بـودن " اســت...
هیچ گاه
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا
این همه غم انگیز است ؟
هیچ گاه
نمیفهمم چرا
میگویندآدمها با
قلبهایشان عاشق میشوند
وقتی که من
همیشه عشق را
در گلویم احساس میکنم
می گوینــــد:
" دل بــــه دل " راه دارد ...!
پــــس چــــرا وقتــــی ;
" دلــــم " را شکستــــی ,
" دلــــت " نشکســــت ؟!!
همہ جا هستي
در نوشتہ هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایي ڪہ باید باشي
وندارمت در ڪنارم است !!!!!
گریه کن عیبی ندارد ،
دل سبکتر میشود
در گلو بغضت بماند ،
چشم دل تر میشود
زندگی بالا و پایین دارد اما..
چاره چیست..!
گر بخواهی گر نخواهی
زندگی سر میشود..
دلتنگ که می شوی
هرکاری از دستِ بی چاره ات بر می آید
مثلاگوشی را برمیداری
یک پیامِ کوتاه
یک
- من هنوز هم اینجا دلم آنجایی ست که تو هستی -
دلتنگ که می شوی فال می گیری
چشمانت را می بندی
می گویی :
- می شود بگویی او دلش تنگ هست یا نه ؟ -
و حافظ هم که انگار دلش به حالِ بی قراریت سوخته است می گوید : - یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور -
و همانجاست که می باری و در دل می گویی
یوسفِ من اصلا گم نشده حافظ جان
یوسفِ من جایی حوالیِ همین نزدیکی ها
مرا گم کرده
دلتنگ که می شوی
می فهمی همه ی این روزها که با خودت گفتی
- یادم تو را فراموش -
بیشتر معنایش برایت این بوده - یادم خودم را فراموش
یادم دلم را فراموش -
بی آنکه بدانی این ها فراموش نمی شوند
ساکت می شوند آرام می گیرند
آتش می زنند .
... هر چند تنهایے را دوست
ندارم..
اما دوســـت دارم؛
در قلب تو
تنها باشم
سخن عشق تو✨
بےآنکہ برآیدبہ زبانم✨
رنگ رخساره ✨
خبرمیدهداز حال نهانم✨
گاه گویم کہ بنالم✨
زپریشانےحالم ✨
بازگویم کہ عیان ست✨
چہ حاجت بہ بیانم؟✨
"شـــکــستم " . . .
آنقـــدر آهســـته که صــدای شـکــسـتنم ،
کســی را آزار ندهد .
"من "شکســـــتم...
آنقـــدر آهستـــه که صــدای شکـــستنم را؛
فقط دیوارهای اتاقــم شنیدند،
و نـــم پس ندادند !
صــدای شکـــستنم را قلـــم و کاغـــذ
شنیدند وشـــعـــر پس دادند...
صـــدای شکــستنم را
"خــــــدا "شنید و
سکــــوت جواب داد !!!
می دانــی؟ اهل گریـــه هستم ،
ولی فقط" بغــــض" میکنــــم...
ایـن سخت تــر از هر چیزیست ،
بغـــض داشته باشی و بخنـــــدی...
صدایت کـــــــــه میزنم . . .
این "جانم" که میگویی
جانم را می گیرد...
اما حاضرم
روزی هزار بار جانم رابگیری
بــفـــهـــــم .......
ﺍﮔــه ﺗـــﻼﻓــﯽ ﻧـمــیــڪـنــم
نــه ﺍﯾﻨــڪﻪ ﺑــﻠـﺪ نـیـسـتــم .......
ﺍﮔــه ﺗــﻼﻓــﯽ ڪـنــﻢ
ﺑـه دوسـتـت دارم هـایـی ڪـه
ﺑﻪ " ﺗــﻮ " گـفـتـم ﺗـﻮﻫـیـﻦ ﻣـﯿﺸـﻪ .......
ﻭ ﺍﯾـﻦ ﺗـﻮﻫـــﯿــﻦ ﺑـه ﺧـودمِ .......
هـنــوز ڪــثــافـت ڪـاری رو
مـثــل بــقــیــه یاد نگــرفــتــم .........
دلے ڪہ اندوه دارد...
نیاز بہ شانہ دارد....
نہ نصیحت…
ڪاش همہ این را مے فهمیدند….!
تعداد صفحات : 2